
برای اینکه بتونیم یک تجربه نویس یا یواِکس رایتر بشیم باید بدونیم که یک تجربه نویس چه مهارت هایی رو باید داشته باشه، توی چه بخش هایی باید کار کنه و از مهارت هایی میتونه به نفع محصول استفاده کنه تا تجربه کاربری بهتری رو در اختیار کاربر قرار بده. در این نوشته درباره مهارت تجربه نویسی صحبت میکنیم:
مهارت تجربه نویسی فقط به نوشتن محتوای خرد یا همان Microcopy ها محدود نمیشه. اونها روی قطعات بزرگتر محتوا مثل اسناد پشتیبانی هم ممکنه کار کنن. یا ممکنه روی پروژههای استراتژیک مثل متون یک لندینگ پیج هم که جنبه تجربه داره و به بهبود تجربه کاربر کمک میکنه کار کنن. فراموش نکنین که وظایف یواِکس رایتر رو با کپی رایتر اشتباه نگیریم.
تفاوت یواِکس رایتر و کپی رایتر
ویژگی های UX Writer | ویژگی های Copywriter |
---|---|
گفتگو محور | قصه محور |
عضو تیم طراحی | عضو تیم مارکتینگ |
محصول رو قابل استفاده میکنه | محصول رو میفروشه |
نیاز رو برطرف میکنه | احساس رو منتقل میکنه |
از واژه های قابل فهم برای راهنمایی کاربر استفاده میکنه | از واژه های جذاب برای جذب مشتری استفاده میکنه |
نمیتونه به تنهایی کار کنه | میتونه به تنهایی کار کنه |
مهارت تجربه نویسی با عناوین مختلفی شناخته میشه. نویسنده ux، طراح محتوا، نویسنده محصول، کپیرایتر دیجیتال و کپیرایتر UX از عناوین رایج دیگه هستن اما ما در مدرسه تجربه کاربری تمایل داریم اونها رو تجربه نویس صدا کنیم.
حالا بیایید به مهارتهایی که برای تبدیل شدن به یک تجربه نویس نیاز داریم و اینکه چطور وارد حرفه نویسندگی UX بشیم، اشاره کنیم:

مهارتهای فنی (Technical skills)
۱) نوشتن و ویرایش (Writing and editing)
این مهارت مثل زیربنای هر نوع نویسندگیه و برای برقراری ارتباط واضح و مختصر با کاربران، ضروری تلقی میشه. حتما لازم نیست شما یک نویسنده کتاب یا چنین چیزی باشین اما باید به نکات نوشتاری و ویراستاری تا حد مطلوبی مسلط باشین.
۲) دانش و تحقیقات تجربه کاربری (User experience knowledge and research)
درک چگونگی تعامل کاربران با محصولات دیجیتال برای خلق تجربهای لذتبخش، مهارتی کلیدیه که هر تجربه نویس باید عمیقا اون رو مطالعه و درک کرده باشه. صرفا توانایی در نوشتن نمیتونه شما رو تبدیل به یک تجربه نویسِ عالی کنه.
۳) دانش اولیه از طراحی (Basic design knowledge)
آشنایی با اصول اولیه طراحی به تجربه نویس ها کمک میکنه تا متن رو در چارچوب بصری محصول قرار بدین. اگه شما بتونین به روند هایی که یک محصول در زمان طراحی طی میکنه تا به تکامل برسه مطلع باشین قطعا میتونین تجربه نویس قوی تری هم باشین که به زیر بنای تجربه کاربری یک محصول مسلطه.
۴) وایرفریم سازی (Wireframing)
توانایی ساخت وایر فریم به تجربه نویس ها این امکان رو میده تا ساختار کلی محصول رو راحت تر و سریعتر درک کنن و جایگاه متن رو در اون مشخص کنن یا حتی برای انجام A/B تست به طراح تجربه کاربری نیازمند نباشن و خودشون بتونن این مراحل رو طی کنن و نتایج نوشته های خودشون در محصول رو بسنجن.
۵) معماری اطلاعات (Information architecture)
درک نحوه سازماندهی اطلاعات در یک محصول دیجیتال، به تجربه نویس ها کمک میکنه تا محتوای کاربرپسند ایجاد کنن. چیزی رو در زمانی با محتوایی به کاربر نمایش بدن که کاربر به اون نیاز داره و یا سوالی در ذهنش ایجاد شده که تجربه نویس میتونه به سادگی اون سوال رو پاسخ بده و به تجربه بهتر کاربر از محصول کمک کنه.
۶) مهارتهای تست کاربری (User testing skills)
ارزیابی نحوه تعامل کاربران با محصول و یافتن مشکلات احتمالی، به تجربه نویس ها کمک میکنه تا مشکلات رو با کلمات مناسب حل کنن. جایی که طراح رابط کاربری و تجربه کاربری نتونسته راه حل مناسبی ارائه کنه، یک تجربه نویس میتونه نقش مهمی رو ایفا کنه و مشکل رو به سادگی با چند کلمه حل کنه.
مهارتهای نرم (Soft skills)
۱) توانایی یادگیری سریع (Ability to learn quickly)
با وجود اینکه دورهها، گواهینامهها و کتابهای زیادی البته با زبان انگلیسی در مورد موضوع تجربه نویسی وجود داره، اما این حرفه هنوز نسبتاً جدید و در حال رشده. گاهی اوقات تنها از طریق کار عملی میتونیم یاد بگیریم، بنابراین یادگیری سریع یک مهارت ارزشمند به شمار میره 🙂
۲) مهارت شنیداری خوب و همدلی (Good listening and empathy skills)
همونطور که یک طراح تجربه کاربری باید بتونه نیازهای کاربر رو بفهمه و درک کنه تا بتونه نیازهای اونو کشف کنه، یک تجربه نویس هم باید بتونه توانایی درک کاربران و گوش دادن به حرفهای اونها رو داشته باشه. به عنوان یک تجربه نویس، باید خودتون رو جای کاربر بذارین تا در نوشته هاتون تجربه متناسبی رو ارائه کنین.
۳) تفکر خلاق (Creative thinking)
اگه از کاربران به طور مستقیم میپرسیدن که چی میخوان و مشکلات محصول رو با اون روش حل میکردن، دیگه به تجربه نویس ها نیازی نبود. گاهی اوقات، تجربه نویس ها باید مشکلی رو که به نظر راهحلی نداره، در نظر بگیره و راهی خلاقانه برای آسانتر کردن درک محصول پیدا کنه. درسته که این کار دشوار به نظر میاد ولی با تمرین زیاد میشه بهش دست پیدا کرد.
۴) تصمیم گیری (Decision making)
بخشی از تجربه نویسی بر اساس آزمون و خطاست. به همین دلیله که فاز تست و بازنگری میتونه مداوم تکرار بشه. شما باید بتونین بر اساس دادههایی که دارین، تصمیم بگیرین و با تغییرات سازگار بشین.
۵) مهارتهای ارائه (Presentation skills)
شما باید کار خودتون رو به همکارانتون ارائه کنین و توضیح بدین که چرا از بین اون کلمات، مثلا کلمه A رو انتخاب کردین و چرا این بهترین گزینه شماست؟ پس مهارتهای ارتباطی در زمینه ارائه کردن به شما کمک میکنه تا پروژههای خودتون رو بهتر پیش ببرین.
نتیجه گیری
تجربه نویسی کار کردن با لغات و جملاته. برای بدست اوردن مهارت تجربه نویسی لازم نیست حتما تجربه ای در گذشته در نویسندگی حرفه ای داشته باشین اما میتونه بسیار زیاد بهتون کمک کنه تا تجربه نویس ماهر و بهتری باشین.
از اونجایی که تجربه نویسی با کلام و کاربر در ارتباطه، لازمه که بتونه این ارتباط رو به صورت واقعی با کاربران محصول تجربه کنه.در مصاحبه های کاربری شرکت کنه یا فیلم های ضبط شده مصاحبه ها رو مرور کنه تا بتونه بهتر بفهمه که کاربر چی میخواد و چطور میتونه با کلام مشکلش رو حل کنه حتی مشکلاتی که شاید طراحی تجربه کاربری یا طراح رابط کاربری اون رو اشتباهه به محصول آوردن.
پس مهارت تجربه نویسی نوعی از طراحی هست و یک تجربه نویس یک طراح که ابزارش کلمات و جملاتن 🙂