
داستان سرایی چیه؟
ما طراحان تجربه کاربری برای درک بهتر کاربران، ایجاد همدلی و برقراری ارتباط احساسی با اونها از داستان سرایی یا Storytelling در تجربه کاربری استفاده میکنیم. به علاوه برای نشان دادن کاربران هدف، از شخصیتهای داستانی (پرسونا) استفاده میکنیم و با افزودن چالشهایی به داستان، مسیر و مشکلات کاربران خودمون رو به تصویر میکشیم. با خلق داستان، ما طراحان تجربه کاربری میتونیم بهتر درک کنیم که کاربران چه انتظاراتی از یک راه حل دارن.
یادتون نره که کاربران عاشق داستانها هستن.
کاربرد داستان سرایی در طراحی
دنیای طراحی تجربه کاربری (UX) هم دقیقا مثل دنیای داستان، با جلب توجه مخاطب کار میکنه. در طول فرایند طراحی، از داستان سرایی برای اطمینان از تمرکز همهی کارها روی نیازهای کاربر و ارزشی که میخوایم به اون ارائه کنیم، استفاده میکنیم.
بعد از اینکه تحقیقات کاربری لازم برای درک نیازها و خواستههای کاربران رو انجام دادیم، از یافتههامون برای تعریف داستانی دربارهی اینکه کاربران دقیقا چه کسانی هستن و به چه چیزی نیاز دارن و ما چطور اون نیاز رو برطرف میکنیم، استفاده میکنیم. این داستان به تمام اعضای پروژه کمک میکنه تا با کاربران همدلی کنن و مطمئن بشن که خروجی کارشون با داستان مطابقت داره.
داشتن یک داستان در طول پروژه، به این معنیه که بازاریابی برای محصول نهایی در انتهای فرایند طراحی هم کار سادهای خواهد بود، چون از قبل دقیقا میدونین چه داستانی رو تعریف کنین تا نشان بدین که محصول شما چه ارزشی رو خلق کرده و چه کمکی به کاربر میکنه.
“آدما فکر میکنن داستانها رو آدمها میسازن. در اصل، قضیه برعکسه.”
— تری پرچت، نویسندهی معروف ژانر خیالپردازی، علمیتخیلی و کتاب کودکان
چه چیزی باعث جذابیت داستان ها میشه؟
ارسطو، فیلسوف مشهور، به طور گسترده در مورد داستان سرایی نوشته. فرمول ارسطو یک چک لیست برای چیزهاییه که داستانهای شما باید شامل اونها باشه. در زیر به اونها میپردازیم:
- طرح (Plot): کاربران به دنبال چه چیزی هستن؟
- شخصیت (Character): کاربران چه کسانی هستن؟ فراتر از مشخصات جمعیت شناختی، چه درک عمیقی برای شناخت واقعی اونها (و نیازهاشون) لازمه؟
- موضوع (Theme): چگونه میتونین برای اونها یک حضور قابل اعتماد ایجاد کنین و همچنان خودتون رو از رقبا متمایز کنین؟ چگونه موانعی رو که کاربران باید بر اونها غلبه کنن، منعکس میکنین؟
- گفتگو/کلمات (Dialogue/Diction): طراحی شما چه چیزی رو چطور به به کاربران میگه؟ لحن رسمی/غیررسمی با انتظارات اونها مطابقت داره؟ چه مقدار متن مناسبه؟
- ریتم (Melody): الگوی کلی طراحی چطور برای کاربران خوشایند و قابل پیشبینی به نظر میرسه و اونها رو تحت تاثیر قرار میده؟
- چیدمان (Décor): چگونه همه چیز رو به گونهای ارائه کنین که گرافیک با فضایی که کاربران حس میکنه مطابقت داشته باشه؟ آیا یک طراحی کلاسیک یا یک چیدمان خاص و شیک انتظارات اونها رو برآورده میکنه؟
- دراماتیک (Spectacle): چطور میتونین طراحی خودتون رو برجسته کنین تا کاربران اون رو به خاطر بسپاره؟
میبینین که کلیه موارد بالا تماما در مورد کاربر هست دقیقا مثل ما که در طراحی تجربه کاربری تمام تمرکزمون روی کاربر و نیازهاشه.
با داستان به کاربران دسترسی پیدا کنین
شما میتونین از Storytelling در تجربه کاربری در فرآیند طراحی خودتون برای ارائه نتایج تحقیقات کاربری به روشی جذاب و ایجاد همدلی با کاربران هدف استفاده کنین. این کار به شما کمک میکنه تا فرآیند طراحی رو هدایت کنین و اون رو کاربر محور نگه دارین.
فناوریهای جدیدی مثل واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR) تأثیر ویژهای برای داستانسرایی دارن.
در زیر، کاری که میتونین انجام بدین رو در ۵ بخش ذکر کردیم:
۱) شخصیت پردازی برای کاربران هدف:
برای تصور تجربیات احتمالی کاربران و به دست آوردن بینشهای همدلانه، از پرسونا (Persona) استفاده کنین. پرسوناها بر اساس تحقیقات کاربری ساخته شدن، اما داستانی در مورد بینشهای شما تعریف میکنن. یک نمونه پرسونا میتونه «حسین» باشه، یک مدیر ۳۴ ساله که با تعادل کار-خانواده دست و پنجه نرم میکنه. حسین حتی در رفت و آمد با مترو هم کار میکنه و احساس خستگی مداوم داره و خیلی علاقه منده که بتونه کنترل بهتری بر زندگی خودش داشته باشه.
۲) ایجاد طرح داستانی با کشمکش:
برای اینکه پرسوناها رو به قهرمان تبدیل کنین و تصور کنین که اونها چطور میتوننبر مشکلات خاص با استفاده از طراحی شما غلبه کنن میتونین که این رو به یک سفر نقشه برداری شده یا یک استوری بورد با هدف/اهداف مشخص هر پرسونا تبدیل کنین. برای مثال:
- حسین برنامه مدیریت زمان شما (که هنوز طراحی نشده) رو به صورت آنلاین پیدا میکنه. حسین اونو دانلود میکنه و پرسشنامه شما رو هم که در مورد تعهدات کاری، خانواده، مخارج و غیره هست رو تکمیل میکنه.
- حسین شروع به استفاده از برنامه شما میکنه و اجازه میده تا اپلیکیشن شما، دادههایی رو از تلفن و ردیاب تناسب اندام خودش در مورد زمان صرف شده در کارهای مختلف/فعالیتها، سطح استرس، هوشیاری و غیره جمعآوری کنه.
- بعد از یک هفته، برنامه شما کارها و فعالیتهای حسین رو به همراه خواب، ضربان قلب و غیره ترسیم میکنه.
- حسین با ضربه زدن روی یک تب تلفن، پیشنهادات مدیریت زمان در مورد چگونگی افزایش بهرهوری، داشتن استراحت کافی و غیره رو میبینه.
- حالا حسین میتونه نظارت رو در صورت تعطیلات/مسافرت یا مشغولیت به کار دیگری ادامه بده یا متوقف کنه.
۳) به کاربران با داستان، نقش مکمل بدید
نشان بدین که چطور زندگی شخصیت/کاربر شما رو بهبود میده و استفاده از اون چقدر آسانه. برای مثال، به این نکته توجه کنین که حسین برای استفاده از برنامه شما به چند مرحله نیاز داره و اینکه چه چیزهایی مکنه در تصیمات اون تاثیر بذاره؟
۴) با موقعیت کار کنین:
زمان و مکان استفاده کاربران از طراحی شما برای ایجاد همدلی حیاتیه. برای حسین، این موقعیت در خانه، قطار و محل کار تعریف میشه. اما در مورد (مثلاً) متخصصان پرمشغله ای که از خانه و به صورت ریموت (دورکار) کار میکنن چطور؟
۵) شخصیسازی ظاهر/احساس:
ظاهر طراحی شما صرف نظر از مزایای عملکردی اون حیاتیه، بنابراین مناسبترین چیدمان، رنگها و تایپوگرافی رو طراحی کنین. برای مثال، حسین اولویت رو به یک طراحی کلی، آسان برای استفاده میده، اما رنگهای آرامشبخش مکمل فونتهای بزرگتر و غیره هستن.
همیشه در نظر بگیرید
چه چیزی:
مشکل/مشکلات کاربری رو تعریف کنین. مثلا کاربرها به خاطر فلان عمل، خیلی زیاد مجبور به انجام کارهای اضافه میشن؟
چه کسی:
خود کاربران، از طریق پرسوناها تصور میشن. این شامل افراد تأثیرگذار در داستان کاربر اصلی/شخصیت هست. میتونین اونها رو با استفاده از نقشه سفر مشتری شناسایی کنین.
چگونه:
قوس داستانی شما، با شروع، میانه و پایان اتفاق میوفته.
از معرفی شخصیت ها در ابتدای کار، به سمت بزرگترین مشکلات اونها (که عوامل زیادی میتونه بر اونها تأثیر بذاره) پیش میرید و با پایان خوشی که طراحی شما ارائه میده، به پایان میرسونین.
فراموش نکنین که روایتهای داستانی شما «آینههای جادویی» هستن که همدلی و ارتباط با ارزشهای کاربران رو به اثبات میرسونن، دقیقا همون جایی که کاربران کشف میکنن چطور پایان خوش خودشون رو بسازن.
در نهایت، طراحی شما باید تا حد امکان در هر سطحی، اقدامات کاربران هدف شما رو پیشبینی کنه و با تست به تأیید موفقیت اونها کمک کنه.