
کاربرد پرسونا درتجربه کاربری
پرسونای کاربر (User Persona) به عنوان یک ابزار قدرتمند در توسعه محصولات و خدمات دیجیتال نه تنها به بهبود تجربه کاربری کمک میکنه، بلکه ارتباط فعال با کاربران رو هم ترویج میده. ساخت و بهینهسازی مداوم شخصیتها در پرسونای کاربر میتونه کلید بهبود تجربه کاربری و جذب مخاطبان باشه.
شخصیت تجربه کاربری (UX Persona) یک شخصیت خیالیه که ویژگیها و خصوصیات کاربران واقعی رو نمایندگی میکنه و به درک و همدلی با مخاطبان هدف کمک میکنه. این شخصیتها معمولاً در یک سند یا پرزنتیشن جمعآوری میشن و یک نمایش تصویری آسان از کاربر(های) هدف رو ارائه میکنن. شخصیتها ترکیبی از متن و آیکون/گرافیک دارن و میتونید به اونها یک چهره هم اختصاص بدید تا برای شما واقعی تر به نظر بیان.
میدونیم که این شخصیتها خیالی هستن اما باید بر اساس حقایق و دادههایی درباره کاربران واقعی اونها رو بسازیم. این اطلاعات از طریق تحقیقات کاربری (User Reasearch) و هر دادهای که در ارتباط با محصولی که در حال طراحی اون هستیم به دست میان.

ویژگی های پرسونای کاربر
به طور معمول، یک شخصیت تجربه کاربری شامل موارد زیر هست:
- نام شخصیت
- تصویر (مثلاً نقاشی، آواتار، عکس یا تصویر استوک)
- اطلاعات جمعیتی مثل سن، جنسیت، وضعیت خانوادگی/زندگی، وضعیت شغلی و هر چیز دیگری که مرتبط با محصول یا فضای محصول شما باشه
- نیازها و اهداف اون کاربر در ارتباط با محصول
- خلاصه چالشها، ناراحتیها و نقاط درد اون کاربر در ارتباط با محصول
- نقل قولها از کاربران واقعی که اون شخصیت باید اونها رو نمایندگی کنه
اگه بنا به نیازتون چندین User Persona ایجاد میکنین تا گروههای مختلف کاربری رو نمایندگی کنین، میتونین هر شخصیت رو با یک شعار یا برچسب تفکیک کنین. این کار بهتون کمک میکنه که بین شخصیتها تمایز قائل بشین و اونها رو به خاطر بسپارین. همینطور به وضوح و مختصر نشان میده که شخصیت کدام گروه کاربری رو نمایندگی میکنه.
اگر مثلا دو شخصیت تجربه کاربری ایجاد کردین که عادتهای خرید متفاوتی دارن، میتونین اونها رو “خریدار” و “صرفهجو” نامگذاری کنین که قطعا در رفتاری که با محصول دارن متمایز از هم عمل میکنن پس شما هم به عنوان طراح تجربه کاربری باید راهکار متفاوتی برای اونها داشته باشین”
طراحی براساس User-Centered
در طراحی تجربه کاربری همه چیز حول محور کاربر در چرخش هست. تمامی روند های تجربه کاربری, کاربر رو در مرکز خودشن قرار میده تا محصولی ایجاد کنه که برای تمامی نیازمندی های کاربر در هر سطحی, راهکاری داشته باشه به همین دلیل در طراحی تجربه کاربری، شخصیتها به عنوان یک ابزار بسیار موثر به حساب میان که در ایجاد همدلی و حفظ کاربر در مرکز فرآیند طراحی کمک میکنن.
برای ایجاد یک پرسونا یا شخصیت، ما محققان و طراحان تجربه کاربری باید اطلاعات مهم و ارزشمندی که درباره کاربران خودمون داشته باشیم و اونها رو جمعآوری و ثبت کنیم. این فرآیند باعث میشه که ما به سادگی وارد دنیای کاربر بشیم و به عمق شخصیت و نیازهای اونها بپردازیم. به همین دلیل، فرآیند ایجاد پروسنا یا شخصیت به تنهایی باعث افزایش درک عمیق از مخاطبانِ هدف میشه.
وقتی که یک یا چند شخصیت تجربه کاربری UX Persona ایجاد میکنیم، یک نقطه مرجع و واضح داریم که میتونیم در هر مرحله از فرآیند طراحی به اونها مراجعه کنیم و ببینیم چه آیا محصولی که داریم طراحی میکنیم واقعا برای اون پرسونا و شخصیت مناسب هست یا نه! شخصیتها به ما کمک میکنن تا تصمیمات طراحی متمرکز بر کاربر بگیریم و جهت کلی و درستی برای محصول شکل بدیم. همیشه باید از خودمون بپرسیم که: شخصیتی که داریم و اسمش “آریا” هست در این نقطه از محصول چه نیاز یا خواستهای داره؟ ترجیحاتش چیه؟ چه چیزی بهترین کمک رو بهش میکنه؟ چطور قراره این وظیفه در محصول رو به اتمام برسونه؟ آیا به سادگی این کار رو انجام میده یا نقاط دردی براش وجود داره؟
به علاوه، شخصیتهای تجربه کاربری به ما کمک میکنن که یافتههای تحقیقات کاربری خودمون رو با دیگران (مخصوصاً خارج از تیم طراحی) به اشتراک بگذاریم. هر کسی میتونه به شخصیتهای ما نگاهی اجمالی بندازه و به سرعت درک کنه که ما برای چه کسانی و چرا طراحی میکنیم. این کار به راحتی توجیه تصمیمات طراحیِ ما رو راحتتر میکنه و با منطق بالایی میتونیم تاییده ها رو در فرایند های مختلف از ذینفعان پروژه بگیریم.
از تجربیات خودتون رو طراحی و تهیه پرسونای کاربر در کامنت ها بهمون بگید 🙂